«درد و افتخار» پدرو آلمودوار از نخستین نمایش خود در فستیوال کن، سوار بر موجِ تعاریف و نمرات مثبت منتقدان مختلف از سراسر جهان بوده است. (اگرچه در میان ستایشها بازخورد هیئت منتقدانِ وبسایت آلمانیِ critic و اغلبِ منتقدان ایرانی حاضر در کن آنچنان خوب نبوده). آلمودوار برای ششمین بار است که در بخشِ مسابقه حضور دارد. او پیشتر برای «همهچیز دربارهی مادرم» در سال ۱۹۹۹ جایزهی بهترین کارگردانی و برای «بازگشت» در سال ۲۰۰۶ جایزهی بهترین فیلمنامه را برده اما هنوز نتوانسته نخل طلای بهترین فیلم را به دست بیاورد.
«درد و افتخار» از ماه مارس در اسپانیا اکران شده و آنجا هم توانسته نقدهای بسیار مثبتی دریافت کند. بعد از اکران فیلم منتقد اسپانیایی – مانوئل یانیِز موریو- متنی ستایشآمیز برای «فیلم کامنت» نوشت و در آن فیلم را «یک خودافشاگریِ جسورانهی شخصی، هنری و تاریخی و اثری متعالی در مجموعهی آثارِ آلمودوار» خواند.
نیک جیمز بعد از دیدن فیلم در سایت اند ساند مینویسد: «ازآنجاییکه آلمودوار نهایت تلاشش را کرده تا آپارتمان خودش را با تمام جزییات و دقیق بازسازی کند، میتوانیم این پرتره را سلفی بدانیم و آنوقت در قدم بعدی میتوانیم تعجب کنیم از اینکه اگر آلمودوار اینقدر پریشان است، چگونه توانسته چنین فیلمِ زیبا، اندوهگین و بازیگوشانهای بسازد.»
پیتر دبروژ منتقد ورایتی هم نظر بسیار مثبتی به فیلم دارد و مینویسد: «درد و افتخار فراتر از یک داستان، اثرِ ظریف و پختهای است؛ فیلمی سرشار از ریزهکاریهای خاصِ آلمودواری؛ از رنگهای چشمگیر گرفته تا در آغوش گرفتنهای احساسی و ارجاعهای فراوان به سینما، همه در کنارِ بهترین موسیقیِ متنِ آلبرتو ایگلسیاس. فیلمی که آگاهانه ملودرامِ ساده را رد میکند تا به گونهای اصیلتر از آن برسد.» جاستین چانگ از لس آنجلس تایمز نیز از تکاملِ آلمودوار استقبال کرده و میگوید: «آلمودوار مانندِ خولیتا (۲۰۱۶)، فیلمِ تکاندهنده و دستکم گرفتهشدهای که پیش از این ساخت، آموخته که مقرون به صرفهتر کار کند: رنگها تیرهتر و کمرنگتر از پیشاند (که البته باعث نمیشود تصاویرش خیرهکننده نباشند). از گرایشِ معمول به سویِ ملودرام و لودگی نیز کاسته شده اما اگر لحنِ فیلم خویشتندارانهتر، سوگوارانهتر و عاری از افراطِ مخصوصِ آلمودوار است، در عوض نیروی احساسیِ فیلم شما را با خود میبرد.»
برای آدام وودوارد در مجلهی «لیتل وایت لایز» نیز رنج و افتخار «اثری فاخر است». در این فیلم آلمودوار با دو تن از محبوبترین همکارانش مجدداً کار کرده، اما وودوارد معتقد است باندراس مؤثرترین بازی را ارائه میدهد. «در ۵۸ سالگی او همچنان حضوری پرجذبه و مقتدرانه دارد، و هرچند چشمانش هنوز برقِ چشمانِ یک ستارهی سینما را دارد، اما حالا آسیبپذیری و خستگی از زندگی نیز در آنها دیده میشود.» تیم رابی منتقد تلگراف نیز «بازیِ تأثیرگذار و صادقانهی» باندراس را تحسین میکند اما با شخصیت سالوادور از این نظر مشکل دارد که «دیدگاهش به زندگی، هنر و کلا همهچیز، بسیار تیره و تارتر و به طرز عجیبی پوچتر از دیدگاه آلمودوار به نظر میرسد.»
یکی از مخالفانِ فیلم، اِی. اِی. داود از روزنامهی اینترنتی اِی. وی. کلاب است که مینویسد، «آنچه فیلم کم دارد، احساس خطر واقعی یا یک فروپاشیِ درونی است؛ ویژگیهایی که زمانی در آثار این کارگردانِ سابقاً رادیکال محوری بودند.» برای جاناتان هالند از هالیوود ریپورتر، فیلم «شاید بسیار ماهرانه ساخته شده باشد، اما به طرزِ خطرناکی پیش پا افتاده به نظر میرسد و عجیبتر آنکه اثری که از آن بهعنوان شخصیترین فیلمِ کارگردان یاد میشود، به نظر حاصلِ تلاشی غیرشخصی و نگاهی بیتفاوت بوده است.»
اما باربرا شاریس از RogerEbert.com صریحتر از بقیه از «درد و افتخار» انتقاد میکند و آن را «فیلمی فاقد ظرافت و توخالی» میخوانَد «که حس طراوت و انسجام رواییای که نمادِ بهترین آثارِ آلمودوار بوده را ندارد.»
اِد فرانکل نویسندهی فیلم استیج، با جریان فیلم «از ابتدا تا چرخشِ پایانی که داستان زندگی آلمودوار را در اوجی بینظیر خلاصه میکند»، کاملاً همراه است و اعتقاد دارد که «این فیلم احتمالاً درخشانترین اثرِ کارگردان پس از دوگانهی بیهمتای آخرِ قرن بیستمیاش، «با او حرف بزن» و «همهچیز دربارهی مادرم» است.»
محمد وحدانی منتقد ایرانی حاضر در کن هم در سایت چهار فیلمنامهی «درد و افتخار» را سردستی و فاقد تجربهای غریب میداند که انگار دردی برای آفریدنش کشیده نشده است. مجید اسلامی هم در مطلبی دیگر در سایت چهار مشکلِ فیلمِ جدید آلمودوار را نبودِ مصالح داستانی کافی میداند.
«درد و افتخار» در جدول ارزیابی منتقدان مجلهی اسکرین دیلی تا پایان روز نهم بعد از «انگل» بالاترین نمره و در جدول یون سینما هم به همین ترتیب بعد از «اَنگل» بیشترین امتیاز را در میان دیگر فیلمها دارد.
یازده نفر از منتقدان فرانسوی هم در مجلهی لوفیلم ، این فیلم را شایستهی نخل طلا دانستهاند. در جدول منتقدان انجمن بین المللی سینهفیل (International Cinephile Society) هم وضعیتِ «درد و افتخار» خوب است و بعد از «انگل»، بیشترین طرفدار را تا به امروز در میان منتقدان داشته است.