«1917»، تازهترین فیلمِ سم مندس هم به لحاظ فرمیک و هم با در نظر گرفتن تمهیدات رواییِ فیلمنامه، بیشتر به یک بازی کامپیوتریِ خوشرنگ و لعاب شبیه است. در ابتدا (دموی بازی) یک مأموریت و یک موقعیتِ قهرمانانه تعریف میشود. پای خانواده در میان است و رفاقت. دو سرباز آمادهی خطر میشوند. آذوقه و ادوات جنگی برمیدارند. جلوتر کسی انذارشان میدهد که این راه، برگشت ندارد و بازی آغاز میشود. شبه پلان-سکانسی که دوربینِ سیالش چون ناظری صامت دو شخصیت را دنبال میکند. هر مرحلهی بازی که تمام میشود، چشمانداز تغییر میکند و مناظر و حال و هوای جدید حاکم میشود. اتفاقات در پی هم میآیند و درست مثل هر بازی دیگر، این اتفاقات همان جایی به وقوع میپیوندند که شخصیتهای ما حضور دارند. در هر مرحله مدتی صرف جستجوی محیط و مشاهدهی اطراف و احیاناً برداشتن یک وسیلهی لازم در ادامهی بازی میشود و بعد نوبتِ اکشن ما (قهرمان بازی) فرا میرسد و در پایانِ مرحله دوباره آرامش حکمفرما میشود و چشمانداز تغییر میکند و دوباره محیطی جدید و همان داستان تا به آخر، تا وقتیکه مأموریت به سرانجام برسد. از طرفی، دیگر وظیفهی شخصیتهای ما در طول بازی این است که انسان باشند و مثلاً آب به دشمن بدهند. درحالیکه دشمنان بویی از انسانیت نبردهاند و مانند هر بازیِ دیگری وظیفهشان از بین بردن و خراب کردن و به تعویق انداختنِ مأموریت ماست. اما اگر یک روی انسانیت مرگی است که نیرومحرکهی بقیه مراحل بازی را فراهم میکند، بخشندگی در برخورد با زنان و کودکان و کمک به ادواتِ در گل ماندهی یاران خودی (که جزو بازی نیستند) به جان و شانسمان در طول بازی اضافه خواهد کرد. همین میشود که همه تیرها به خطا میروند تا ما (قهرمان بازی) وقت داشته باشیم اسلحهمان را آمادهی شلیک کنیم و یاد بگیریم که چطور میشود شلیک بینقصی داشت.
در کمتر بازی کامپیوتری پای خطر و مرگ و انسان به معنای آنچه در واقعیتِ پیرامونمان میبینیم در میان است. چه آنکه قهرمانِ بازی شما میتواند بارها گیم اُور شود و بازگردد و دوباره شروع به دویدن کند. یا وقتی هر جای بدنش زخمی شود، میتواند یک باند دور دستانش ببندد تا دردش آرام گیرد و با جانی تازه به بازی ادامه دهد. در بازیها چشماندازها بیشتر برای فضاسازی به کار میروند و شرایط مختلف صلح، جنگ و موقعیتهای مکانی و تاریخیِ مختلف، در جهت ایجاد بستر مناسب و در عین حال موانعِ از پیش طراحیشده در راه انجام مأموریت به کار میروند. اینجا در واقعیت مجازی، مرگ و پایانِ محتوم معنایی ندارد و جای هیچ همذات پنداری نیست و کمکم یاد میگیریم که تنها از قدرت و مهارت و ادواتِ کاراکتر بیروحی که انتخاب کردهایم، لذت ببریم و از ضعفش در برابر مخاطرات پیش رو نترسیم که نه آن مخاطرات حسی واقعی دارند و نه قرار است ما تا ابد ضعیف بمانیم که قدرت اراده قرار است پیروز شود…که چند دقیقه بعد دوباره ماییم و دوندهای که در پی انجام مأموریتش میدود.
با تمام این اوصاف باید گفت که تمام دستاورد سم مندس و راجر دیکنزِ کبیر در 1917، ساخت یک ویدیوگیم خوشساخت و تجاری بوده که تمام قواعدِ ژانر بازیهای اکشن/ماجراجویی را (حتی در حرکات دوربین چشمنواز و خیرهکنندهاش) رعایت میکند. با شبه انسانهایی که سرنوشتشان ذرهای برایمان اهمیت ندارد و در عوض تنها مقصودِ معنادار انجام مأموریت است. در فقدانِ عنصر خیالانگیز و در نبود موقعیتِ انسانی بغرنج و پیچیدهای که به فکر وادارمان کند یا به لحاظ عاطفی ما را تسخیر کند، نباید به ادعای ساخت بهترین درام جنگی این سالها وقعی نهاد (آن هم چنان جنگِ بزرگ وحشتناکی)، که در مقیاس سینما حتی مقایسهی این بازی با دانکرکِ نولان و نجات سرباز رایانِ اسپیلبرگ هم بیشتر به یک شوخی میماند چه رسد قیاس با کوبریک و کاپولا و مالیک و جان فورد. اما در وصف بزرگی کارِ کارگردان و فیلمبردار باید اذعان کرد که آنها تمام هوشمندیشان را به کار گرفتهاند تا فرمی مناسب و نمایشی باشکوه برای ساخت این بازی در نظر بگیرند که اگر این بیگ پروداکشن و دکوپاژ و صحنهپردازی و سیالیت دوربینِ ناظر نبود، با این داستانِ تکخطی و موقعیتهای باسمهای، نه فقط مجبور بودند مانند اونجرز و دیگر مارولیها در فصلی به جز فصل جوایز اکران داشته باشند بلکه در حوزهی ساخت بازی هم بعید بود موفقیت چشمگیری نصیبشان شود و آن وقت بود که لختیِ پادشاه مندس (با اسکار احتمالی که چند روز دیگر نصیبش میشود) بیش از حالا نمایان میشد.
پینوشت: آنچه در مورد بازیهای کامپیوتری ذکر شد، عمومِ بازیها را دربرمیگیرد و هستند استثناهایی که اتفاقاً بسیار جلوتر از فیلمی مثل «1917»، خیالانگیزند و درعینحال مخاطرهای انتزاعی را به موضوعی قابلتأمل و انسانی تبدیل میکنند. مثلاً در مورد جنگ نگاه کنید به بازی This War of Mine ، آن وقت ترس و وحشت از جنگ و مرگ و دیلمای اخلاقی مدامش را مقایسه کنید با 1917.
1917
کارگردان: سم مندس
فیلمنامه: سم مندس، کریستی ویلسون کرینز
بازیگران: جرج مککای، دین چارلز چپمن، کالین فرث، بندیکت کامبربچ
مدت زمان فیلم: 119 دقیقه
سال اکران: ژانویه 2020
این فیلم در اسکار 2020 نامزد دریافت 10 جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین فیلمبرداری و بهترین فیلمنامهی ارجینال شده است.