دیگر برایمان عادت شده هرسال فیلمی با تم همجنسگرایی را در لیست برتر منتقدین ببینیم. از «کوهستان بروکبک» گرفته تا «میلک» و «حال بچهها خوب است» و «کارول» و بسیاری دیگر که اتفاقاً نامزد اسکار هم شدهاند تا «مهتاب» که سال گذشته برندهی اسکار هم شد. امسال این نمایندگی با سه نامزدی اسکار به درامِ عاشقانهی «مرا با نام خودت صدا بزن» ساختهی فیلمساز ایتالیایی لوکا گوادانینو رسیده است. قسمت سوم از سه گانه ی «میل/Desire» که مانند دو فیلم قبلی این کارگردان با محوریت موسیقی روایت میشود. این فیلم که از روی رمانی به همین نام نوشته آندره آکیمان اقتباس شده ما را به سفری جذاب در دهه هشتاد میلادی در کشور ایتالیا دعوت میکند.
داستان فیلم به زندگی الیو و رابطهاش با الیور میپردازد. الیو یک پسر آمریکایی یهودی ۱۷ ساله است که در یک محله ایتالیایی با والدینش زندگی میکند. پدرش استاد باستانشناسی است و در تابستان سال ۱۹۸۳ از یک دانشجوی آمریکایی یهودی به نام الیور دعوت میکند پیش آنها زندگی کند و به مقالههای دانشگاهیاش کمککند. کمکم الیو و الیور به هم نزدیک میشوند. اگرچه الیو با دوست دخترش مارزیا وقت میگذراند و جلوی الیور از این موضوع صحبت میکند، اما نهایتاً یک روز از احساساتش برای الیور میگوید.
نیمه ابتدایی فیلم بیشتر به معرفی شخصیتهای الیور و الیو در خانهای که حالا هردو در آن شریک شدهاند و رابطهی آنها با خانواده و به خصوص پروفسور- پدر الیو- میپردازد. از مطالعه و تمرین موسیقی گرفته تا شناکردن و رقصیدن و تمام کارهای روزمره آنها با جزییات نمایش داده میشود. رابطهی عاشقانه آنها نیز رابطهای روتین و برگرفته از عاشقانههای بزرگ است و کمی هم کلیشهای به حساب میآید. ترس از به کار بردن حتی یک کلمه برای شروع رابطه، لذت باهم بودن، خجالت کشیدن، تفریح، عشق بازی، وابستگی و نهایتاً جدایی که از این لحاظ شبیه به آثاری از این دست چون شاهکار آنگ لی یعنی «کوهستان بروکبک» و یا «مهتاب» است و داستان چیزی فراتر از آنچه تا به حال دیدهایم را ارائه نمیکند.
«مرا با نام خودت صدا بزن» فیلمی در ستایش عشق است و بیشتر از آنکه تاییدی بر گرایش همجنسگرایانه باشد بر ذات عشق تاکید میکند؛ درگیر شدن با آن و پذیرفتن عواقبش. عشقی که تجربهی منحصر به فردی برای یک جوان هفده ساله است و گوادانینو سعی در نمایش این زیبایی شناسی دارد. آن هم با بهره گیری از تأثیر موسیقی بر تصویر. لوکا گوادانینو در فیلمِ «مرا با نام خودت صدا بزن» پیوند بین مضمون با فرم را از طریق زیبایی شناسیِ روی هم افتادگی تصویر و موسیقی انجام میدهد. نمایش عشق به شکل آفتاب زیبای کنار آب هنگام شنا کردن به همراه تصاویرِ نواختن پیانوی قطعهای از باخ که به طور موازی به تشکیل رابطهای عاشقانه بین الیور و الیو میانجامد. شخصیت آرام و منطقی الیور با الیو -که متضاد اوست، بی بند و بار است، هنوز هویتی برای خود نساخته و درکی کامل از اطراف خود پیدا نکرده است- از طریق سلایق مشترکشان چون مطالعه، شنا و مهمتر از همه موسیقی درکنار هم قرار میگیرند. در واقع عشق آن دو از طریق موسیقی بیان میشود تا تصویر. گویی تصویر بدون موسیقی کارکردی ندارد نه در فرم و نه در مضمون عاشقانه و این موسیقی است که از تصویر برای بیان احساسات استفاده میکند. رابطه الیو و دوست دخترش هیچ گاه به عشق ختم نمیشود از این رو در قیاس با رابطهاش با الیور محلی از اعراب ندارد. در فیلم، ستایش از عشق الیور و الیو همتای ستایش از آثار باخ و ویوالدی است و تلفیق آنها با تصاویر، پیش برندهی روایت است. موسیقیای که در دل خانوادهی روشنفکرِ الیو رشد کرده و پرداخت شده است. خانوادهای که نماد آن پدری تحصیل کرده است که هگل میداند و شیوه حرف زدن و نصیحت کردنش به گونهای است که گویی نمادی از علم و منطق است. دیالوگهای او وقتی درمورد عشق و تعریفش از احساسات است به گونهای است که هم بر الیو و هم بر بیننده تاثیرگذار میگذارد. وقتی هم که پسرش را به پذیرفتن عشق تحریک میکند، گویی به عنوان یک پروفسور قصد دارد مهمترین درسش را آموزش دهد. او به لحاظ تکنیک بازیگری نیز شاید بهترین بازیگر فیلم باشد. مایکل استولبرگ امسال در دو فیلم دیگر نامزد اسکار («شکل آب» با دل تورو و «پست» با اسپیلبرگ) هم بازی کرده و از این جهت احتمالاً پرکارترین بازیگر اسکار امسال است که حتماً سینمادوستان بازیهای خوبش در «مجموعه دروغها/ریدلی اسکات»، «یک مرد جدی/ برادران کوئن» و یا «هوگو/اسکورسیزی» را به یاد دارند و اینجا نیز مطابق همیشه و مهمتر از هر چیز بازی درستی از خود ارائه میدهد. البته که آرمی همر نیز که با «شبکه اجتماعی» فینچر و «جی ادگار» ایستوود به شهرت رسیده، در این فیلم نقش خود را بسیار خوب ایفا میکند. تیموتی شالامه هم که نخستین بار در فصل دوم سریال «هوملند» در نقش پسر معاون رییس جمهور بازی کرده بود، امسال در اکثر جوایز بهترینِ بازیگر مرد نامش در لیست نامزدها بوده و حالا در اسکار هم در کنار رقبای قَدَرش حضور دارد. اسکاری که به نظر میرسد در یک رشته و در بخش بهترین فیلمنامه اقتباسی برای این فیلم خواهد بود.
9- مرا با نام خودت صدا بزن
Call me by your name
کارگردان: لوکا گوادانینو
نویسنده فیلمنامه: جیمز ایوری بر اساس رمان آندره آکیمان
بازیگران: آرمی همر، تیموتی شالامه، مایکل استولبرگ
ژانر: درام، عاشقانه
مدت زمان فیلم: 132 دقیقه
کشور: ایتالیا، آمریکا
زبان: انگلیسی، ایتالیایی
تاریخ اکران: 19 ژانویه 2018
واکنش منتقدان:
لوکا گوادانینو کارگردان فیلم «مرا با نام خودت صدا بزن» در مصاحبه با مجله فیلم کامنت:
نیرو محرکه تمام فیلمهای من ژان رنوار افسانهای است و فیلم «یک روز در بیرون شهر» اول و آخر «مرا با نام خودت صدا بزن» است. چراکه مضمون این فیلم در مورد تعریف یک جور آگاهی است. دانستن اینکه چطور رابطهها در یک خانواده ظرفیت ایجاد یک خط نامرئی را دارند که میتواند امکان بروز و رشد افراد آن خانواده را فراهم کند و رنوار استاد نشان دادن این خطوط است. با رنوار شما انسان و طبیعتش را میشناسید. با او آنقدر به انسان نزدیک میشوید که دیگر واسطهای به نام دوربین را نمیتوان حس کرد. او یک فُرمالیست است. او میداند چطور حقیقت را از دل یک پرسپکتیو بیرون بکشد. او میداند که محل قرار گرفتن یک نقاش نسبت به یک تصویر کجاست و همانجا دوربین اش را میگذارد.
پدرو آلمودوار در مصاحبه با ایندی وایر
همه چیز در این فیلم زیبا، جذاب و دلپذیر است. پسرها، دخترها، صبحانه، میوهها، دوچرخهها، آب انبارها، رقص در فضای باز، دهه هشتاد، تردیدها، سرسپردگی و صداقت شخصیتهای اصلی و رابطهی آنها با والدینشان. داستان آندره آکیمان به عنوان نویسندهی رمان «مرا با نام خودت صدا بزن» به همراه فیلمنامه جیمز ایوری و لوکا گوادانینو، تجسمی از شور، احساسات و امیال انسانی است. همهی اینها را به روشنایی زیبای منطقهی لومباردی ایتالیا اضافه کنید و همینطور حضور تیموتی شالامه که الهام بخشترین نقش آفرینی سال را ارائه داده است.
آنجلو مورِدا/ Cinema Scope
این کاملترین و موثرترین اثر گوادانینوست. فیلمی به غایت روشنفکرانه. الهام گرفته از بسیاری فیلمهای دیگر درباره جوانان اروپایی زیبا و خوش استایل با قلبی مملو از اشتیاق و احساس که از لحاظ نگاه به مقولهی عشق بسیار جلوتر از آنها حرکت میکند.
بیلگه ابیری/village voice
فیلم «مرا با نام خودت صدا بزن» بر مبنای احساسات سرکوب شده و هموفوبیا و پنهان کاری یک رابطه ساخته نشده است. برعکس ما در این فیلم با دو عاشق طرفیم که احساسات خود را پنهان نمیکنند و وقتی نوع رابطه و وضعیتشان مورد توجه دیگر اعضای خانواده و دوستانشان قرار میگیرد، نه تنها طرد نمیشوند که به خوبی درک میشوند.
آدام نایمن/ Reverse Shot
«مرا با نام خودت صدا بزن» بهترین کار گوادانینوست و آنقدر خوب است تا نظر آنهایی که او را یک پائولو سورنتینوی زرقی برقی و سطحی میدانستند را تغییر دهد. او فیلمی ساخته که همزمان به جنسیت و هویت و مزیت طبقاتی اشاره میکند؛ بدون اینکه لازم باشد مرزهای داستان عشقی نوجوانانه خود را گسترده کند.
جیمز برادینلی/ ReelViews
«مرا با نام خودت صدا بزن»، اثر جدید کارگردان ایتالیایی لوکا گوادانینو، کاوشی است در دل احساسات و حالات انسان. فیلم در مورد زندگی در لحظه و نهایت استفاده از آن است. هدف فیلم آشنا کردن مخاطب با ذهنیات و عواطف درونی کارکترهاست. «مرا با نام خودت صدا بزن» کم دیالوگ است اما در نمایش احساسات کم نمیگذارد.
گرگوری الوود/ The Playlist
به غیر از لحظات محدودی در مائوریس ساختهی جیمز ایوری و همچنین «کوهستان بروکبک (Brokeback Mountain) ساخته آنگ لی، عشق و صمیمیت بین دو شخصیت مرد هیچ وقت تا این اندازه واقعی و خوب تصویر نشده بود…. یکی از بهترین فیلمهای سال.