بهترین سریالهای تلویزیونی سال 96
 1-تویین پیکس (فصل سوم)
دیوید لینچ در سال 2017 یعنی بیست و پنج سال بعد از فصل دومِ سریال «تویین پیکس»، فصل سومِ آن را طبق قولی که شخصیت سریالش در انتهای فصل دوم و در آن اتاقِ قرمز داده بود، ساخت و این آخرین اثرش چنان بود که اگر به تقسیم بندی سینما و تلویزیون قائل نباشیم، بدون شک می توانیم آن را بهترین فیلم سال؛ آن هم با اختلاف زیاد نسبت به بقیه فیلمهای سال 2017 معرفی کنیم که آتش بازی آقای لینچ و جایگاهش قابل مقایسه با سریال های روتین دیگری که در پی می آید نیست و فقط مدیوم تلویزیون است که نامِ لینچ را اینجا نشانده است.
تویین پیکسِ جدید ، بارها فراتر از دو تویین پیکسِ قبلی، به نوعی مانیفست هنرمندانه/ فیلسوفانهی لینچ است. آن هم سالها بعد از Inland Empire آخرین فیلم بلندش که بعد از آن اهالی سینما رد لینچ را دیگر نه در سینما و دنیای آشفته اش که در فیلم های کوتاه و نقاشی و گروهای موسیقی دیده بودند و دیگر چه خبری می توانست برایشان بهتر از 18 ساعت تماشای آن دنیای غریب باشد. اما لینچ فقط به اهدای این لذت که ناشی از مشاهده ی دنباله ی یک سریالِ کالت بود، اکتفا نکرد و در فصل سوم چنان عظمتی نشان داد تا باری دیگر اثبات کند که چرا او از دیگران متمایز است. فصل سومِ تویین پیکس همنشینی غریبی است از پیچیدگی و سادگی، رئال و سوررئال، روزمره و اعجاب، خشونت و شاعرانگی، پست مدرن و ملودرام، ژانر و ضد ژانر و این همه را لینچ در پختگی کامل و به شیوه روایتی که حاصل برخورد روایت ها و خرده داستان های مجزا در زمانی ذهنی است، نشان می دهد. به گفته خودش این فیلمی است تکهتکه شده در اجزای مختلف که ظاهر یک سریال چند قسمته را به خود گرفته اند. در اینجا مخاطب با دنبال کردن نشانه ها و دلالت های رازآمیز، همانقدر که به کشف هسته ی راز نزدیک می شود، در عین حال از آن می گریزد. لینچ در فصل سوم در میان نظام نشانه هایش به سراغ گستره ای از داستان ها و اسطوره ها می رود تا در پایان این سفر ما را بازگرداند. بازگشتی به خانه اول. خانه اولی که ما چشم باز کردیم و دنیا را از لنز دوربین آقای کارگردان دیدیم. کنکاش نبوغ آمیز دیوید لینچ در تاریخی که مفهوم زمان در آن خطی نیست و آن پایانِ شاعرانه ی وهم آلود و آن قسمت هشتمی که ما را با خود برد، از آن دست تجربه های نابی است که ممکن است تا سالها دیگر تکرار نشود.
2-فارگو (فصل سوم)

فصل سوم «فارگو» همانند دو فصلِ پیش با فرمولی واحد در ایالت برفی مینه سوتا شروع میشود. قتلی چنان تصادفی که به نظر نمیرسد هیچ مامور پلیسی بتواند قاتلش را شناسایی کند. اتفاق (تصادف) بار دیگر در برابر واقعیت میایستد در حالی که خود، رقمزنندهی آن است و «فارگو» این تناقض را با از بین بردن تمام سرنخهای احتمالی برای پی بردن به اصل ماجرا حل میکند!
سریال فارگو را حتما باید دید که یکی از بهترین مجموعه های تاریخ تلویزیون است و بیشتر برای طرفدران کوئن ها طعمی دارد نزدیک به معرکه و شاهکار.
3-دروغ های کوچکِ بزرگ

دروغ های کوچکِ بزرگ اگرچه به ماجرای قتل در خط روایی اصلی اش می پردازد، اما در اصل مجموعه ای پیچیده از چیزهایی است که زن ها می خواهند؛ ازدواج،رابطه،مادرانگی، روابط دوستانه،کار و به طور کلی زندگی. از سویی دیگر می توان این مینی سریال هفت قسمتی را در ادامه فیلمهای فمینیستی اوایل دهه نود دانست که در مجموع پیشنهادی است برای سپردن امور به زنان برای فرار از دنیایی که بر مبنای آرمان ها و سیاست های مردانه ترسیم شده است. و این نگاه در طول سریال آنچنان با ظرافت و ماهرانه مطرح می شود که علاوه بر زنان، می تواند هر مردی را نیز با خود همراه کند.
4-ریک و مورتی (فصل سوم)

«ریک و مورتی» روایتی کمدی است از ماجراجوییهای یک دانشمند پیرِ الکلی به همراه نوهی سادهلوحش که در هر اپیزود به دنبال انجام مأموریتی در بُعد یا سیارهای دیگر و یا واقعیتی موازی می روند. در کنار این مأموریتهای میان بُعدی، ریک و مورتی درگیر مأموریتی سختتر و احمقانهتر هم هستند که همان زندگی اجتماعی و ایفای نقش در خانواده است! خانوادهای که از ابعاد چندینگانهی جهان باخبرند و از حضور هیولاها در پارکینگ خانهشان متعجب نمیشوند. مهمترین نکتهای که در وصف این سریال میتوان گفت خلاقانه بودن ماجراهایی است که ریک و مورتی به صورت مداوم در هر قسمت با آنها دست و پنجه نرم میکنند. از طرف دیگر آنچه در ریک و مورتی دیدنی و جذاب است، دنیاهای متعددی است که خالقان اثر پیش روی مخاطب میگذراند. دنیاهای فانتزی، دنیاهای رازآلود و دنیاهای مضحک علمی. آنها شما را پای تلویزیون سراسری کهکشان مینشانند تا برنامههایی از همه ی ابعاد و واقعیتهای موجود را نشانتان دهند. واقعیت های بعضاً مضحکی که هم می توان گفت علمی یا شبه علمی است و از آن طرف می توان آنها را تاثیر الکل دانست و ساخت چنین دنیایی با چنین احتمالاتی بی شک از بهترین دستاوردهای سال 2017 می تواند باشد.

بنظرم با اختلاف خیلی زیاد سریال dark بهترین اثر سال بود