«سوختن» فیلم اخیر «لی چانگ دونگ» کارگردان نام آشنای کرهای که به شاعر سینمای کره شهرت پیدا کرده اقتباسی آزاد از داستانِ «سوزاندن انبار» هاروکی موراکامیست. نویسندهﯼ معروف ژاپنی که در ایران با رمان کافکا در کرانه به اوج محبوبیت و شهرت رسید. زبان آشنای موراکامی از همان آغاز فیلم پیداست حتی پیش از آگاهی از دانستن اینکه فیلم اثری اقتباسی ست.
لی پس از هشت سال با سوختن بازگشتی قدرتمندانه داشته است؛ بازگشتی که پس از فیلم «شاعری»، فیلمی که بیشترین جوایز کارنامه چانگ را به همراه دارد، پختگی و جسارت کارگردان را بیش از پیش به رخ میکشد. جسارت انتخاب داستانی از موراکامی که به حساس بودن تصویری شدن کارهایش معروف است، و بیان روایتی ساده و عاشقانه در دل انگیزههای پیچیدهﯼ کارگردان نشان از ورود او به دههﯼ دیگری از سینمایش دارد.
فیلم با روایتِ آشناییِ دختر و پسری آغاز و در میانه با ورود شخص سوم، به ظاهر تبدیل به مثلثی عاشقانه میشود، مثلثی که هرچه قصه جلوتر میرود بیشتر رنگ میبازد و روایت، مخاطب را به سمت زوایای دیگری از رابطه سوق میدهد، عناصری مثل اختلاف طبقاتی و یا آشفتگیهای درونی آدمها! معرفی شخصیتها در بستر رابطهای به ظاهر معمولی آغاز میشود و در ادامه با نشان دادن جزییات کوچک و جذاب در گوشه و کنار داستان بیشتر و بیشتر به درون آنها نفوذ میکند.
«سوختن» روایت آدمهایی ست که درست شبیه خود ما و با همان دغدغهها درگیر نوعی از زندگی هستند که راه گریزی برایش نیست، لی، همچون بسیاری از کارگردانان سینمای شرق، از اگزوتیک بودن داستانهای شرقی فاصله گرفته و فیلمهایش را تبدیل به اثری جهانی کرده، اثری که در هر جای دنیا دیده شود میتواند به مخاطبش نزدیک و درگیرش کند. «سوختن» را باید دید و فرای داستانش به آدمها و نگاههایشان فکر کرد.
نظر منتقدان:
دیوید بوردول/سایت شخصی
لی، استادِ حفظ ریتم است و با گام های آهسته و سنجیده می تواند یک درامِ رمانتیک را با ظرافتی مثال زدنی، ابتدا به یک بیان انتقادی دربارهﯼ سبک زندگی معاصر و سپس به یک درامِ روانشناختیِ دلهره آور تبدیل کند. به جز چند صحنهﯼ کلیدی که در آنها بِن در حال بررسی رقیب خود است، ما ماجرا را همراه با جونگسو دنبال می کنیم، با سکانس هایی همانند سرگیجه (Vertigo) که در آنها جونگسو در حال تعقیب بِن و جستجوی سرنخ ها و احتمالا دیدن رویاهای بیشتر است.
لی چانگ دونگ با مهارت می تواند داستانی با محوریت سه و سپس دو شخصیت اصلی را در طول دو ساعت و نیم به شکلی پایدار آنچنان حفظ کند که از حوصلهﯼ تماشاگر خارج نباشد. او به خوبی توانسته دست ما را بگیرد و به آرامی وارد ریتم کسل کنندهﯼ زندگی یک انسان منزوی کند و بعد آن را از طریق رویارویی با دو شخصیت مرموز، متلاشی کند. دو شخصیتی که می توانند از یک رویا آمده باشند.
پیتر برادشاو / Guardian
«سوختن» یک تریلر پر رمز و راز در رابطه با عشقی پر از وسواس، خاصِ دنیای هاروکی موراکامی است که کمی هم حال و هوای داستانهای «پاتریشیا های اسمیت» را دارد به اضافهﯼ رمانهای «روت رندل» که کلود شابرول می توانست از روی آنها اقتباس کرده باشد. فیلم یک درام روانشناختی در جامعهی مدرنِ مصرف کننده کره است. جامعهای متشکل از جوانان غنی و فقیر گانگنام استایلی که بدهی های کارت های اعتباری شان آنها را تا تابوت هم دنبال می کند. چانگ دونگ درباره آخرین ساختهاش می گوید: این فیلم مشخصا واقعیت امروز کره را نشان می دهد. اما با ابهام، زیرا “رمز و راز” موضوعی مهم در فیلم است. رازهای زیادی در این فیلم وجود دارد. چیزی در آتش سوزانده می شود، اما آیا واقعا سوخته است؟ و اسرار بیشتری بر روی این راز لایه بندی می شود، من فکر می کنم این چیزی است که به آن کشش سینمایی می دهد و می تواند برای مخاطبانی که با این پازل برخورد می کنند جالب باشد.
اریک کوهن/ Indiewire
لی بعد از فیلمهای «آفتاب پنهان» و «شاعری»، به ترکیب تماتیک آنها با یک سناریو دربارهﯼ سرنوشت غم انگیز افراد تحت سلطهﯼ یک دنیای ظالم پرداخته که نتیجه یک شعر زیبا شده است. لی کاراکتر سرگردانش را در موقعیت های غیر قابل پیش بینی می گذارد، که خروجی آن سوال های آزار دهنده ای است که از دل راز بیرون می آید. البته داستان کوتاه موراکامی نیز در به وجود آوردن این نمونهﯼ ایده آل که باعث تثبیت استانداردهای سینمای لی شده، کاملاً تاثیر گذار بوده است.
تاد مک کارتی/ Hollywood Reporter
«سوختن» فیلمی آمیخته با «راز» است که اجزایش بسیار خوب کوک شده و در کنار هم قرار گرفته اند و به طور فزاینده ای هم غم انگیز است و هم صادقانه. ما در «سوختن» با یک داستانگوی باهوش و ماهر مواجهیم که این عامل، اصلی ترین دلیلی است که موجب می شود بیننده وقتش را با اشتیاق صرف دیدن این فیلم 150 دقیقه ای نماید. مهارت و خلاقیت در تمامی جنبه های فیلم، از فیلمبرداری برجستهﯼ «کیونگ پیو هونگ» تا موسیقی ممتاز «مائوگ»، مشهود است.
جاستین چانگ/ Los Angeles Times
یک تریلر کامل و پرکشش! ما در «سوختن» با تجزیه و تحلیلِ درونی یک شخصیت طرفیم که با صبر و حوصله ای ماهرانه و پر از جزییات بدون تلف شدن حتی یک دقیقه، مقابل دیدگان ما ظاهر و از آن طرف ناپدید می شود. فردی درون گرا که در دنیای آرام خود زندگی می کند و در موقعیتی که پیش رویش قرار می گیرد، به دنبال راه فرار می گردد. زندگی او در احتمالاتی خلاصه شده که هرگز دستش به آنها نمی رسد (عشق و ثروت). این دو احتمال و آرزو در قالب دو شخصیت تماشایی وارد زندگی او می شوند تا پرسش های مهمی را مطرح کنند.
بیلگه ابیری/ Village Voice
«سوختن» یک فیلم مختص زمان حال است: ترامپ در تلویزیون ها سخنرانی می کند، مرز کره شمالی دیده می شود، دسته های بدشگون پرندگان در پس زمینه در حال حرکتند و کشش آرام بین کاراکترها حسی مثل این دارد که یک رهایی غیر معمول در پیش است و نوعی آخر الزمان خواهد آمد – اما نه به روشی که من انتظار دارم!
حسین معززینیا/ صفحهی شخصی
«سوختن» بهشکل فوقالعادهای موفق میشود خیال را در واقعیت جاری کند و مرزهای این دو را محو کند تا بهتدریج حس کنیم داریم در بیداری رؤیا میبینیم. در چنین بستری است که جستوجوی دختر گمشده توسط قهرمان داستان هم ما را یاد سرگیجه میاندازد که کهنالگوی ابدی جستوجوی تبآلود مردی برای زنده کردن زنی از دسترفته است. فیلمساز گذشته از تسلطش بر لحن پیچیده و دشواری که طراحی کرده استعداد چشمگیری هم در هدایت بازیگرانش در چند سکانس تأثیرگذار نشان میدهد تا به کمک آنها فضای بصری وهمناکی بسازد.
در چند سال اخیر کمتر فیلمی دیدهایم که از نظر وحدت لحن و یکدستی بصری با سوختن قابل مقایسه باشد. شاید یک نمونهی قابل مقایسه، فیلم سال گذشتهی پل تامس اندرسن باشد. سوزاندن فیلمی است که دوباره به یادمان میآورد چه ظرفیت شوقانگیزی برای آفریدن قصههای تازه و ظرافت در روایتشان در شرق آسیا نهفته و هنوز میشود منتظر اتفاقات هیجانانگیز در آن منطقه ماند.
لی چانگ دونگ در مصاحبه با فیلم کامنت
پس از آخرين فيلمم «شاعری»، سه فيلمنامه تكميل كردم اگرچه برای ساخت شان جديت به خرج ندادم. اما درونمايهﯼ خشم، عنصر مشترك همه اين پروژهها بود؛ در حقيقت خشم و درماندگي جوانان امروزی آن عنصر مشترک بود. همچنين اينكه اين جوانان احساس ميكنند يك جای كار دنيا میلنگد اما نمیتوانند متوجه چرايیاش شوند.