اسلاوی ژیژک در این ویدیو-مقاله با توجه به مضامین بسیاری از فیلمهای علمی- تخیلی به خصوص دو فیلمِ مهم تارکوفسکی در این ژانر، یعنی «سولاریس» و «استاکر»، به جهان مجازی تخیلات میپردازد. در «سولاریس» بر ایدهی ماشینِ «اید»1 یا «نهاد» -یعنی شیء یا وسیلهای که توانایی جادوییِ تبدیل مستقیم درونیترین آرزوها، امیال و حتی احساس گناهان ما را به واقعیت دارد- تمرکز میکند و در «استاکر» به منطقهی ممنوع/مقدسی میپردازد که اگر سوژه بتواند به درونش نفوذ کند، آنوقت میل/آرزویش برآورده میشود.
از نظر ژیژک، در سینمای تارکوفسکی، «استاکر» در تقابل با «سولاریس» قرار میگیرد؛ به طوریکه در «استاکر»، انسداد به ناممکن بودنِ تحقق حالتی از باورِ ناب ارتباط پیدا میکند و برعکس در سولاریس مسأله، افراط در تحقق امیال است؛ یعتی حالتی که آرزوهای شما حتی پیش از آنکه دربارهی آنها فکر کنید متجسم میشوند. ژیژک، انسداد در «استاکر» را در این میداند که هیچوقت به مرتبهی باور و آرزوی معصومانه و خالص نمیتوان رسید. به طوریکه اتاق، آرزوها را برآورده میکند، اما فقط برای معتقدانی که بتوانند مهمترین و خالصترین آرزوی خودشان را فرموله کنند و به همین دلیل است که وقتی آن سه ماجراجو به آستانهی اتاق میرسند از وارد شدن به آن میترسند، چون مطمئن نیستند امیال/آرزوهای حقیقیشان چیست. (همانطور که یکی از آنان میگوید، مشکل اتاق این است که چیزی که فکر میکنی آرزو کردی را برآورده نمیکند و آرزوی مؤثری که ممکن است از آن بیخبر باشی را محقق میکند.) برعکس، ژیژک انسدادِ سولاریس را در خلاصی از تجسمِ هستهی تروماتیک فانتزیِ سوژه میداند؛ جایی که آنچه تجسم یافته، نه میل واقعیِ مرد که احساس گناهی است که او را رها نمیکند.
ترجمه شده و زیرنویس در مجله فرهنگی هنری پتریکور
دیگر ویدیو-مقالههای پتریکور
1- Id-Machine
ویدئوی جالبی بود.ممنون از شما