آشکار بود که فقط سینما میتوانست مدیوم بیانِ افکار ذهنی من باشد. از طریقِ سینما، من توانستم خودم را تفهیم کنم، با زبانی که نداشتم، با موسیقی که هرگز مهارتی درش نیافتم و با نقاشی که کاری با من نمیکرد. ناگهان فرصتی پیدا کردم تا با دنیای اطرافم با زبانی حرف بزنم که واقعاً از روان با روان صحبت میکرد، آن هم با بیانی کمابیش ملموس، که فراتر از ممنوعیتها و کنترلهای ذهنی میرود. با تمام آن اشتهای تلنبارشدهی کودکی، خود را در رسانهی برگزیدهام غرق کردم و به مدت بیست سال بی وقفه، و به گونهای جنون آمیز، رویاها، تجربیات حسی، فانتزیها، خشمهای عصبی، عصبیت، ایمان متراکم و دروغهای ناب تولید کردم.
از کتاب تصویرها: زندگانی من در فیلم
سوئد، سال 1957؛ اینگمار برگمانِ 38 ساله در اوج دورانِ خلاقیت خود قرار دارد. در این سال، دو فیلم از تحسینشدهترین فیلمهایش، مهر هفتم و توت فرنگیهای وحشی اکران میشوند. او در همین سال یک فیلم تلویزیونی را کارگردانی میکند و ساخت چهار تئاترِ همزمان را آغاز میکند. همهی اینها در حالی است که برگمان در زندگی شخصی خود نیز به همین اندازه شلوغ و درگیر است. مصاحبهها و فیلمهای مستند آرشیو شده در طول فیلم، شهرت و محبوبیت جهانی او را نشان میدهند، در عین حال که به گذشتهی خانوادگیِ مشکلدار و شیفتگی او به نازیسم هم میپردازند. روابط پرتعداد او با زنان و همچنین عادت او به نادیده گرفتن فرزندانش (و حتی فراموش کردن اینکه چند فرزند دارد) و رویکرد وسواسی او به هدایت بازیگران در فیلمها و تئاترهایش موضوعات مورد بررسی در این فیلمِ مستند هستند.
اگرچه تمرکز ظاهری این مستند بر سالِ عجیب و موفقیت آمیزی است که اینگمار برگمان در سال 1957 تجربه کرده، اما فیلم به همین یک سال بسنده نمیکند و از این رهگذر مروری سریع بر سراسر زندگی این مؤلفِ بزرگ سوئدی میاندازد. با اینکه به نظر میرسد در انتخاب تیترِ بحثها، کمیت بر کیفیت و تحلیل غالب بوده، میزان بالای فیلمهای آرشیوی از برگمان در حال کار و گفتگو و مصاحبه، این مستند را به منبع ارزشمندی برای طرفدارانِ برگمان و شیفتگانِ سینما تبدیل کرده است.
در طول فیلم، این محتوای حجیم و متنوع از فیلمهای آرشیوی و مصاحبه با بازیگران و همکارانِ برگمان، با صدای نویسنده و کارگردانِ فیلم، جین مگنوسن به عنوان راوی همراه میشود. در اینجا کارگردان برخلاف جریانِ فیلم با نگاهی آنتاگونیستی به سوژهاش نزدیک میشود و بر هرگونه شواهدی از ویژگیهای منفیِ شخصیتِ برگمان، از شیفتگی کوتاه مدتش نسبت به نازیسم در نوجوانی گرفته تا تنوعطلبی در زندگی عاشقانه و عادتهای کاری وسواسگونه و رژیم غذایی ناخوشایندش مکث میکند و به طور مداوم در مورد جایگاه افسانهای او پرس و جو میکند؛ اینکه او چگونه به چنین شمایل عظیمی تبدیل شد؟ شاید رویکرد شکاکانه تنها راه نفوذ به افسانهی برگمان و واکاویِ شخصیت او به نظر برسد، شاید هم تأکید بر جنبههای ناخوشایندِ شخصیتی او با هدف جلب بیننده انجام شده باشد یا شاید این نوع رویکرد متناسب با حال و هوای این روزهای ما باشد که مدام در حال قضاوتهای اخلاقی و یافتن سویههای تاریک زندگیِ سلبریتیها و ستارگان هستیم. انگیزه هرچه باشد، نتیجهی آن فیلمی است که با خودش مبارزه میکند تا حسی دوگانه را برای تماشاگر بسازد. به این ترتیب که هر چقدر صدای راوی به تربیت بد و خوی تند و تعدد معشوقههای برگمان اشاره میکند، فیلمهای آرشیوی و همچنین مصاحبهها مردی فروتن و شاد را به ما نشان میدهند که در برابر انتقادها و شکستهایش بسیار پذیراست. مردی که سایهاش بر فرهنگِ سوئد و ردپایش در سینما جاودانه به نظر میرسد.
برگمان: یک سال در زندگی
Bergman: A Year in a Life
کارگردان: جین مگنوسن
ژانر: مستند
مدت زمان فیلم: 117 دقیقه
کشور: سوئد/نروژ
سال اکران: 2018
ممنون بابت معرفی مستند.
حتما میبینم.
برگمان برای من با اختلاف بزرگترین کارگردان سینماست، اگر سینما فقط یه هنرمند داشته باشه اون یک نفر قطعا برگمان هست