جسد پیر پائولو پازولینی با استخوان های شکسته و از فرم خارج شده در نوامبر سال 1975 در ساحل شهر اوستیا در نزدیکی شهر رم پیدا می شود.گزارش کالبدشکافی علت مرگ را ضرب و شتم شدید و زیر گرفته شدن چندین باره با اتومبیل و سپس سوختن با بنزین اعلام می کند. در حالیکه جزییات قتل جملگی بر یک انتقام خونین مافیایی دلالت دارند، پلیس ایتالیا نوجوانی هفده ساله با نام «جوزپه پلوزی» را در اتومبیل مفقود شدهی پازولینی دستگیر میکند و او به این قتل فجیع اعتراف میکند. او در تعریف ماجرا میگوید که با پیر پائولو در ایستگاه مرکزی قطار رم آشنا شده و به دعوت او با اتومبیل آلفا رومئوی این کارگردان به گردش رفته و سپس با هم شام خورده اند و بعد از شام به خواست پازولینی کنار دریا رفته اند. او در دادگاه اعلام می کند که در کنار دریا از درخواست پازولینی سرباز زده و او را به دلیل تمایل جنسی اش نسبت به خود به قتل رسانده است. با آنکه موارد بسیاری در دادگاه رسیدگی به قتل بی پاسخ ماندند، در نهایت در حکم نهایی، نوجوان به جرم قتلِ کارگردان بزرگ سینما به کمک همدستانی ناشناخته به ده سال حبس محکوم می شود که البته بعدها عبارت« همدستانی ناشناخته» از پرونده حذف می شود. با گذشت سی سال از این ماجرا در سال 2005 «پلوزی» در جریان یک مصاحبه بیان می کند که او قاتل نیست و اعتراف خود را پس می گیرد. او می گوید که پازولینی توسط سه نفر که با لهجه جنوبی (سیسیلی) او را «کمونیست کثیف» خطاب میکرده اند به قتل رسیده است و اعتراف می کند که این حقیقت را از ترس تهدید خانواده اش در طول این سالها پنهان کرده و مجبور شده خود، قتل پازولینی را بر عهده بگیرد.
بعد از این اظهارات، یکی از دوستان و همکاران پازولینی با نام سرجیو چیتی مدعی می شود که در روزهای منتهی به قتل، متوجه شده حلقه هایی از فیلم «سالو، ۱۲۰ روز سودوم»، ربوده شده و پازولینی را دیده که مشغول مذاکره با ربایندگان برای پس گرفتن آنها بوده و احتمال می دهد در نهایت، قراری که برای پس گرفتن حلقه های فیلمش گذاشته منجر به آن مرگ فجیع شده است.
از آن روز به بعد جستجوها برای یافتن آن سه مرد ناشناخته آغاز می شود. مردانی که احتمالاً با دیدگاههای چپگرا و ضدمذهبی پازولینی مخالف بوده اند. جستجویی که به سرانجامی نرسید و با گذشت بیش از چهل سال از این قتل هنوز راز پرده ی آخر زندگیِ هنرمندِ معترض کشف نشده است.
سالها پیش فدریکو زِری، منتقد ایتالیایی در مورد پرده ی آخر پازولینی می نویسد:« شباهت فراوانی میان سرانجامِ پازولینی و کارواجو (نقاش ایتالیایی سده ی شانزدهم و هفدهم) وجود دارد. به عقیده من، هر دوی این مرگها توسط خود این هنرمندان ساخته و پرداخته، صحنه آرایی، کارگردانی و بازی شده است. به عنوان اثری بکر که پایانی ندارند»
بیشتر بخوانید: معرفی فیلم پازولینی ساختهی آبل فرارا (2014)