اسکار ۲۰۱۸: مهم ترین فیلم های سال: 7-دانکرک (Dunkirk)

اسکار ۲۰۱۸: مهم ترین فیلم های سال: 7-دانکرک (Dunkirk)

در قسمت هفتم معرفی مهم ترین فیلم های اسکار 2018 بعد از «سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری»، «نخ خیال» ، «لیدی برد» ، «شکل آب» ، «پُست» و «برو بیرون» این بار به فیلم «دانکرک» اثر کریستوفر نولان می پردازیم.

دانکرک روایتِ ماجرای مشهوری در جنگ جهانی دوم در خاک فرانسه است. روزهایی که ارتش آلمان بخش‌های زیادی از اروپا را اشغال کرده و به شهر ساحلی دانکرک در شمال فرانسه رسیده است و بیش از سیصد هزار سرباز فراری انگلیسی بین ارتشِ در حال پیشروی آلمان از یک سو و آب‌های شمال فرانسه منگنه شده‌اند، درحالی‌که از آسمان آتش بر سرشان می‌بارد. فیلمِ نولان رویدادهای اواخر ماه مه و اوایل ژوئن ۱۹۴۰ را در ساحل دانکرک بازگو می‌کند.
کریستوفر نولان بعد از ساخت فیلم کم‌هزینه‌ی «تعقیب» به‌عنوان فیلم اول، با ساخت «ممنتو» توجهات بسیاری را به سوی خود جلب کرد. موفقیت او در ساخت فیلم‌های مستقل، شانس ساخت فیلم‌های «بی‌خوابی» و «پرستیژ» را با گروه حرفه‌ای‌تر برایش به ارمغان آورد؛ فیلم‌هایی که هر دو هم در گیشه و هم در نظر منتقدان موفق بودند. نولان در قدم بعدی به ساخت سه‌گانه‌ی پر هزینه‌ی بتمن مشغول شد که از لحاظ تجاری و هنری موفقیت چشمگیری برایش محسوب شد. او سپس با ساخت «تلقین» و «بین ستاره‌ای» جایگاه خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین تکنسین‌های سینما در عصر حاضر تثبیت کرد و حتی با کوبریک افسانه‌ای هم مقایسه شد. فیلم «شوالیه تاریکی» اش کالت شد و پیچیدگی «تلقین» و «بین ستاره‌ای» او را در مقام یک فلسفه‌دان نشاند. حالا او در ادامه‌ی تجربه‌ی ژانرهای مختلف در آخرین فیلمش سراغ ژانر جنگی رفته و توانسته فیلمی انسانی از دل جنگ بسازد؛ فیلمی کم دیالوگ که واقعاً جنگی نیست. وی در این فیلم داستانی پر از وحشت، ترس و اضطراب را روایت کرده و صحنه‌های عاطفی و تأثیرگذار موردنظرش را در لابه‌لای صحنه‌های جنگی به تصویر کشیده است. او آگاهانه فاصله‌ی خود را با صحنه‌های جنگی رایج حفظ می‌کند تا تابلویی فلاکت زده و آخرالزمانی را به تصویر بکشد، منظره‌ای از یک تباهی به وسعت یک ساحل، آکنده از سربازانی که در اثر شکست به مردگانی متحرک تبدیل شده‌اند.
نولان در دانکرک تا می‌توانسته از پرداختن به حواشی طفره رفته و خیلی سریع و صریح به موضوع اصلی پرداخته و همین باعث شده تا فضای موردنظرش در پرداخت ترس و تعلیق و آشفتگی به خوبی مهیا گردد. نحوه تدوین فیلم نیز مانند همیشه در سینمای نولان به خلق موقعیت کمک فراوانی کرده است. او با ظرافت در زمان عقب و جلو می‌رود تا همه چیز را به هم ارتباط دهد و در کنار همه این عوامل، موسیقی هانس زیمر است که در ادغام با صدای تیک تاک ساعت، حس تعلیق و آشفتگی را دو چندان کرده است.
وقتی مواجه انسان با مرگ که یکی از شرایط بروز بی‌واسطه و خالصانه‌ی آن جنگ است محور قرار می‌گیرد، پیروزی، بنا به غریزه تلاش برای زنده ماندن می‌شود و نه شکست دشمن و قهرمان‌پروری رایج. نولان این مضمون را در همان افتتاحیه فیلمش جای می‌دهد و صحنه را آماده می‌کند. فیلم با حرکت شش سرباز شروع می‌شود که در طول خیابان به آرامی از دوربین دور می‌شوند. بدن‌های آنان به صورت تمام قد نشان داده شده است. آن‌ها پشت دو ساختمان کم‌ارتفاع می‌روند. از آسمان ورقه‌های کاغذ، همچون برگ‌های پاییزی روی سر این افراد می‌ریزد. یکی از این افراد می‌خواهد وارد یکی از خانه‌ها بشود، دیگری از طریق یک پنجره نگاهی به داخل می‌اندازد و دنبال سیگار می‌گردد. یکی از آن‌ها هم یکی از کاغذهای روی زمین را می‌خواند. این کاغذ نشان‌دهنده نقشه‌ای است که در آن، نواحی اطراف با فلش علامت زده شده‌اند و کلمات هشدارآمیز شومی با انگلیسی بر روی آن نوشته شده است. او کاغذ را مچاله می‌کند و کناری می‌اندازد. کمربندش را باز می‌کند و قضای حاجت می‌کند. کمی بعد صدای تیراندازی بلند می‌شود و سربازان پا به فرار می‌گذارند. دوربین هم با سرعت تعقیبشان می‌کند. خلاء وحشت‌آور صحنه بلافاصله با صدای فرار سربازان و زوزه گلوله‌ها پر می‌شود. سربازان به نوبت کشته می‌شوند و تنها همان سربازی که شلوار خود را پایین کشیده بود باقی می‌ماند. او با تقلا ابتدا خود را به ساحلی می‌رساند که در آن هزاران سرباز دیگر کنار هم قرار گرفته‌اند و بلاتکلیف باقی‌مانده‌اند. او به آرامی وارد این صحنه می‌شود. سپس بلافاصله پشت یک تپه می‌رود و دوباره شلوار خود را پایین می‌کشد!
تا این جا که حتی یک کلمه هم بر زبان شخصیت‌ها نیامده، تمام حرف فیلم با تصاویر مطرح شده است: تنهایی، ترس و حجم گسترده‌ای از نیاز و تلاش که همه به انسان و غریزه‌اش اشاره دارند. در این فیلم اسامی اهمیت زیادی ندارند. حتی در توضیحاتی که در ابتدای فیلم می‌آید، از دشمن به عنوان آلمان نازی یاد نشده است. در میدان نبرد، دشمنان غریبه‌های بی نامی هستند که می‌خواهند آن‌ها را از بین ببرند و بی شک دشمن اصلی مرگ است که در آن ساحل بر سر انسان‌های تنها آوار شده است. تأکید نولان بر روی سربازان و خود جنگ، به صورتی که تجربه شده است و نه به نحوی که فرماندهان طرح‌ریزی کرده‌اند، باعث می‌شود فیلم از قیدوبند تاریخ رها شود و به دنیای امروز ما نزدیک شود.
دانکرک را بسیاری ستودند، چه خارجی‌ها و چه وطنی‌ها که پیش‌تر دل خوشی از نولان نداشتند و او را بیشتر از آنکه به عنوان یک کارگردان بپذیرند، یک شعبده‌باز می‌دانستند. حالا او با آخرین فیلمش نامزد ۸ جایزه اسکار شده است و این می‌تواند پایان خوشی برای دانکرک باشد، حتی اگر شانس کمی برای برنده شدن مجسمه‌ها داشته باشد.

7- دانکرک
Dunkirk
کارگردان: کریستوفر نولان
نویسنده: کریستوفر نولان
ژانر: اکشن، تاریخی، جنگی
مدت زمان: 106 دقیقه
محصول: آمریکا، انگلیس، فرانسه، هلند


واکنش منتقدان:

ورایتی / پیتر دبروج
اگرچه موضوع فیلم به‌مراتب با مواردی مانند «تلقین» و «شوالیه تاریکی» متفاوت است؛ اما نتیجه نهایی مثل همیشه مشخص است: «یک فیلم نولانی» – از تعلیق یک‌تنه و همه‌جانبه گرفته تا روش پیچیده او برای به بازی گرفتن زمان و مکان – که سیل هوادارانش را برای تماشای دستاورد اخیرش به سالن‌های سینما سرازیر خواهد کرد؛ آن‌هم چه دستاوردی!

⁣گاردین / پیتر برادشا
⁣نولان از همان آغاز مخاطبش را با آشوب و وحشت و تصاویر مسحورکننده و صحنه‌های فاخر روی پرده عریض 70 میلی‌متری محاصره می کند؛ خاصه در آن صحنه‌ای که صف سربازان به داخل دریای خروشان پل می‌زنند و در معرض دید هواپیماهای دشمن قرار می‌گیرند. تصویری که بیانی معمارگونه از اشتیاق زوال‌ یافته بازگشت به وطن دارد.

⁣هالیوود ریپورتر / تاد مک‌کارتی
⁣«دانکرک» یک شاهکار امپرسیونیستی است. احتمالا انتظار شنیدن چنین تعریفی برایتان دور از ذهن است؛ آن‌هم برای فیلمی پرهزینه که در صف اکران‌های تابستانه روی پرده رفته و توسط یکی از کارگردان‌هایی ساخته شده که جزو غول‌های سینمایی تجاری به شمار می‌رود. اما این‌بار با یک فیلم جنگی کم‌نظیر روبه‌رو هستید؛ فیلمی که ممکن است به ظاهر با بریز و بپاش فراوان ساخته شده باشد اما بیش از هر چیز، نمایانگر لحظه‌های انزوای مطلق و اغلب در خلوت است؛ بسیار فراتر از چشم‌اندازهای صرفا تماشایی.

حسین معززی نیا
دانکرک فیلم لانگ‌ شات است. نه فقط از جهت تصویری، بلکه در شیوه‌ی روایت و زاویه دیدی که به موضوع دارد هم با لانگ‌شات پیش می‌رود و خب قصه‌ها در لانگ‌شات به نتیجه نمی‌رسند. در لانگ‌شات نمی‌شود «شخصیت» ساخت و قصه‌ای که شخصیت ندارد همدلی‌برانگیز نیست. موقع دیدن فیلم، از جایی به بعد ناچار می‌شویم دانکرک را بابت پشت صحنه‌اش تحسین کنیم نه بابت آن‌چه مقابل‌مان نمایش داده می‌شود. فیلمی است که در طول تماشا توجه ما را به پشت صحنه جلب می‌کند. قهرمان‌های فیلم، سازندگانش هستند نه آن آدم‌هایی که جلوی چشم ما راه می‌روند. در طول فیلم باید به خودمان بگوییم نگاه کن! چه تصاویر مهیبی، چه روایت دقیقی، چه موسیقی باشکوهی… اما راستش فیلمسازی با مهندسی فرق دارد. همه‌ی مهارت‌های تکنیکی و شعبده‌بازی‌های بصری قرار است به درد ساختن شخصیت بخورد و یک لحظه‌ی انسانی از کار دربیاورد. اما فیلمساز آن‌چنان مشغول تنظیم سمفونی‌اش میان زمین و آسمان و دریا و ناوها و هواپیماها و اسلحه‌ها و گلوله‌ها شده که یادش رفته همه‌ی اینها وقتی با «انسان» اتصال برقرار کنند تاثیرگذار می‌شوند.

امیر قادری/کافه سینما
صحنه محشر ورود عمر شریف به جهان لورنس عربستان خاطرتان هست؟ وقتی در سکوت و مثل سراب، به لورنس، و به ما، نزدیک می‌شد؟ دیوید لین گفته متاسف است که این صحنه (نسبتا همین حالا طولانی) را کوتاه کرده. چون به اندازه کافی موثر و جذاب بوده و نفس تماشاگر را در سکوت، حبس می‌کرده. خب، کریستوفر نولان در دانکرک، به این آرزو، به اندازه طول یک فیلم جامه عمل پوشانده است. این یک فیلم جنگی است که در آن هیچ دشمنی دیده نمی‌شود. با سربازان متفقین، در میانه جهنم باقی می‌مانیم، در شرایطی که آتشبار دشمن، مثل لحظه ورود عمر شریف در لورنس، از ناکجا می‌آید، و از عمق نادیدنی تصویر، شلیک می‌کند. ساحل دانکرک، انگار همان صحرای لورنس است؛ در فیلمی که نه فقط تن چند قهرمان، که به اندازه یک گروه چند صد هزار نفره سرباز، فضا برای دریده شدن توسط گلوله وجود دارد.

وحید مرتضوی/سایت شخصی
گویی فقط خودِ نولان می‌توانست به زبان خودش از پس نولان بربیاید. دانکرک آلترنانیو تلقین است، حتی اگر در نهایت با پایان‌بندی بدش به ایده‌ی جاه‌‌طلبانه‌اش خیانت کرده باشد. فیلمساز (حداقل برای یک‌بار هم که شده) راز قدرت خودش را درمی‌یابد و به جای آنکه ما را با پازل، فرمول و معما، و یا ورود و خروج‌های مدام به خواب و ناخودآگاه سرگردان کند (قلمروی که در اصل از آن دیگران است)، اینجا به تجربه‌ی مستقیم یک «گردابه»ی سینمایی هدایت‌ مان می‌کند. اسم رمز اینجا همان المان‌های بنیادین سینماست: ریتم، حرکت، تداوم، چرخش؛ دینامیک تصویرها.

 مشاهده تیزر دانکرک با زیرنویس فارسی :

Latest

Read More

Comments

دیدگاه شما

لطفا دیدگاه خود را وارد نمایید
نام خود را وارد کنید

six + thirteen =