روبر برسون
اینها را روبر برسون در مصاحبهاش با پل شریدر در پاریس و در سال ۱۹۷۶؛ حین وقفهی تولید فیلم ماقبل آخرش یعنی (The Devil Probably) گفت. برسون میخواست که با فیلمش، گندی را که ما انسانها به همهچیز زدهایم و اینکه حالا ما مجبوریم خود را در تلاش برای بقا به کشتن دهیم را توصیف کند. این اعتقاد سفت و سخت به سرنوشتی محتوم به تأسی از برسون، در طول دو دهه بعد از آن مصاحبه، توسط شریدر با فیلمها و فیلمنامههایی که با این درونمایه ساخت و نوشت دنبال شده است؛ فیلمهایی که منشأشان یک جهان مادیِ احاطه شده از انحراف بود، پر از شخصیتهای منزوی که با افکار خود در تعارض بودند.
پل شریدر بدون شک از چهرههای اصلی سینمای دهه 1970 آمریکاست. در مقام منتقد یکی از مهمترین کتابهای نظری سینمای این دهه- سبک استعلایی در سینما– و در مقام فیلمنامه نویس، یکی از مهمترین و دورانسازترین فیلمهای این دهه را نوشته است: راننده تاکسی. شریدر در مقام کارگردان با فیلم کارگران صنعتی کارش را در این دهه شروع کرد. فیلمی که او را در جایگاهی مارکسیستی قرار میداد. او در قدم بعدی برای آنکه برچسب مارکسیستی را از خود دور کند، به سراغ یک فیلم شخصی با محوریت داستان زندگی پدرش رفت (هسته سخت) و اینجا هم به لحاظ تجاری ناموفق بود تا با چشیدن طعم شکست، به جهان موردعلاقه برسونی- الهیاتیاش در ژیگولوی آمریکایی برسد. او در مورد پیشینهی مذهبیاش میگوید: «یادم میآید که از همان ابتدا میخواستم یک کشیش روحانی بشوم. من آموزشهای مذهبی زیادی دیده بودم که فقط حاصل کلیسا رفتن در روزهای یکشنبه نبود، بلکه به خاطر حضور هر روزه در کلیسای مدرسه، کلاسهای دینی در مدرسه و کارآموزی کالوینیستی بود. یکی از دلایلی که دوست داشتم مبلغ مذهبی بشوم این بود که من به خاطر علاقهی مادرم به دو شخصیتِ کتاب مقدس، پل و یوسف، پل نامیده شدم (پل کل جهان را با پای پیاده رفت و تغییر داد، و یوسف که موردحسادت برادرانش قرار گرفت و آواره شد و به شاهزادهای در مصر تبدیل شد)، بنابراین آنها فانتزیهای خیلی پرزرقوبرقی بودند و در طول تعالیم ملالآور و طولانی کلیسایی، کار من این بود که بنشینم و به خواندن دربارهی آنها در انجیل مشغول شوم، چراکه داستانهای خیلی جذابی بودند. من حس عجیبی نسبت به سن پل داشتم، درواقع من به سن پل بیش از مسیح علاقه داشتم. به نحوی آنچه ما امروز باور داریم سن پل گرایی است. مسیح مثل سقراط است: چهرهای اسرارآمیز که صرفاً بهواسطه افلاطون او را میشناسیم، درست همانگونه که ما مسیح را بهواسطه سن پل میشناسیم. سن پل در همه انجیلها دستی داشته است. اگر قطعهای در کتاب مقدس باشد که من بارها و بارها خواندهام، آخرین نامه به تیموتی و وداع سن پل است: «من خوب جنگیدم». نمیدانم به خاطر اسمم بود یا نه، اما من میخواستم این کار را بکنم. دوست داشتم وارد شهری بشوم، روی سنگی بایستم و شروع کنم به صحبت کردن، درست شبیه به هری دین استانتون در آخرین وسوسه مسیح.»
او در فیلمهای بعدی به تجربهاندوزی در ژانرهای مختلف پرداخت و از آدمهای گربهای (ترسناک) تا میشیما (بیوگرافی) به فیلمی شخصی این بار در مورد مادرش و دنیای موسیقی (روشنایی روز) رسید. او در این میان علاوه بر «راننده تاکسی» دوباره با مارتین اسکورسیزی بر سر فیلم «گاو خشمگین» همکاری کرد و در «پتی هرست» و «آسودگی بیگانگان» باز هم به دنیای موردعلاقهی خود (برسونی) نزدیک شد تا در فیلمنامههای «آخرین وسوسهی مسیح» و «احیای مردگان» این دغدغه را بیشتر از پیش پی گرفته باشد؛ اما به نظر میرسید سینمای شریدر با فیلمهای متأخرش –درهها (The Canyons) در سال 2013 و قانون جنگل (Dog eat Dog) در سال 2016- بیشترین نزدیکی را با یک دنیای نیهیلیستی و کاملاً بهدوراز دنیای فیلمهای دهه هفتاد و هشتادش یافته باشد، اما First Reformed بازگشت قابلتوجهی در این روند حرکتی است. بازگشتی به همان سینمای الهیاتی موردعلاقهی شریدر. First Reformed فیلمی در رابطه با کشمکش میان فضل و ایمان در دنیای مدرن و پر از ناامیدی ماست. آنهم در زمانهای که نسخههای مختلفی توسط اجتماع از دینِ سازمانیافته گرفته تا نهادهای سیاسی و فعالیتهای زیستمحیطی، برای معنادار کردن زندگی ارائه میشوند و اغلب جعلی به نظر میرسند. کاری خارقالعاده و سخت با سکوتی آرامشبخش که انگار این جهانی نیست و حضورش توامآن هم تاریخمصرف گذشته و هم ضروری احساس میشود.
First Reformed
(اولین اصلاحشده)
کارگردان: پل شریدر
نویسنده: پل شریدر
بازیگران: اتان هاوک، آماندا سیفرید
ژانر: درام، تریلر
مدت زمان فیلم: 113 دقیقه
تاریخ اکران: 18 می 2018
در شهر کوچکی در شمال نیویورک، اولین کلیسای اصلاحشده که به ۲۵۰ امین سالگرد تاسیساش نزدیک میشود، کارکردی در حد و اندازههای یک نمایشگاه تاریخی برای توریستها پیدا کرده است. کشیش ارنست تولر (با بازی اتان هاوک) تنها کسی است که در این کلیسا زندگی و کار میکند. یک کشیش محلی که برای تمرین، شروع به نوشتن مجموعه خاطراتش تحت عنوان «پیاده کردن تمام اتفاقات حقیقی روزانه بدون هرگونه پنهانکاری» میکند. مردی شرابخوار که به خاطر زندگی گذشتهاش در جهان سکولار و از دست دادن پسرش در جنگ عراق، در حال عذاب کشیدن و مرگی تدریجی است. در این میان کشیش تولر به زنی جوان به نام «مری» (با بازی آماندا سیفرید) برمیخورد که از کشیش میخواهد با شوهرش؛ «مایکل» (با بازی فیلیپ اِتینگر)، که یک فعال محیط زیستِ رادیکال است صحبت کند و به او مشاوره بدهد. «مری» باردار است و «مایکل» معتقد است که در این شرایطِ فاجعهبار زیستمحیطی نباید زندگیِ جدیدی را به این دنیا آورد. کشیش تولر که روز به روز بیشتر متوجه فساد اخلاقی فزایندهی دور و برش میشود و همانطور که بدن او هر چه بیشتر رو به زوال و نابودی میرود؛ به آرمانها و عقایدِ مایکل در مورد زندگی بیشتر فکر میکند و دفترچهی خاطراتش روزهای او را که به سوی یک لحظهی تعیینکنندهی سرنوشتساز در حرکتند را ثبت میکند. لحظهای که در روز سالگردِ تأسیس کلیسا بالاخره اتفاق میافتد.
First reformed با دو سکانس بهیادماندنیاش در خاطر میماند. صحنه آغازین که با صدای پرندگان و وزش باد بر سیاهی تصویر آغاز میشود و در یک تراکینگ شات، کلیسا به آرامی و با شکوه از دلِ سیاهی مانند یک شبح ظاهر میشود. در ادامه سه شاتِ پیاپی از بیرون ساختمانِ کلیسا را میبینیم که به شیوهی برسونی به هم کات میخورند و بهخوبی حسِ یک فضای مقدس و ریتم مذهبی را القا میکنند.
دومین سکانسِ بهیادماندنی فیلم مربوط به زمانی است که عذاب جسمانی، اخلاقی و معنوی تولر هر چه بیشتر به سمت متافیزیکی شدن حرکت میکند و شریدر در معماری فیلمش به سمت باروک و نشان دادن تصنعِ بیشتر به کمک موسیقی متن و دوربین متحرک و جلوههای ویژه میپردازد. در یک صحنه آسمان صورتی نئونی هنگامِ طلوع را میبینیم که یک زمینِ دفن زبالههای سمی را احاطه کرده است؛ یا در صحنهای دیگر تولر و مِری را میبینیم که با هم دراز کشیدهاند و شروع به حرکت کردن و شناور شدن بر روی پسزمینهای از کیهان، مناظر زمینی، مناظر دریایی و مناظر شهری میکنند و در آخر تصاویر فجایعِ زیستمحیطی کل تصویر را میپوشاند. در این صحنههای عجیب مقیاس فیلم از یک ماجرا در یک منطقه به یک ماجرای جهانی و بالاتر از آن کیهانی تغییر مییابد.
گرچه نمادها و تمهای مذهبی به وفور در فیلمهای شریدر وجود دارند، اما در First Reformed برای اولین بار است که تمام و کمال از عناصر سبک استعلایی برسونی که توسط خودش در کتاب سبک استعلایی در سینما، توصیف شدهاند، استفاده شده است. (او در این فیلم کاملاً وامدار «خاطرات یک کشیش روستا»ی برسون بوده است.) شریدر در آغاز حرفهی فیلمسازیاش، به آسیب شناسیِ جنسیت و خشونتِ گول زننده در غالب سینمایی داستان محور میپرداخت؛ اما در فیلمِ جدیدش معنویت نه تنها در موضوع و تمِ فیلم بلکه در دستور زبان آن نیز حاضر است (به بیان شریدر هم در چرایی و هم در چگونگی).
First Reformed به عنوان عصارهی چندین دهه فعالیت کاری پل شریدر در قامت یک منتقد و فیلمساز با پیشینهی مذهبی، مانند یک ابژهی کمیاب میماند که با سبک و سوژه به یکپارچگی کامل رسیده است. یک کار هنری الهی، نشئهآور و غیرقابلتوصیف. مانند آنچه در فیلمهای برسون میبینیم.
First Reformed اثر منحصربهفرد کارگردانی است که به عنوان یک راهنمای معنوی و یک منتقد اجتماعی میخواهد تباهی انسانیت را نشان دهد و مدام سؤال کند: ”آیا خداوند میتواند ما را ببخشد؟”
تیزر فیلم «First Reformed» با زیرنویس فارسی پتریکور: